سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمعکار در بند خوارى گرفتار است . [نهج البلاغه]
سرور همه شما... - دل نوشته های یک بسیجی
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 9
  • بازدید دیروز: 53
  • مجموع بازدیدها: 67021
    » درباره من
    سرور همه شما... - دل نوشته های یک بسیجی
    علیرضا صادقی

    » پیوندهای روزانه
    دو طلبه جوان [182]
    تخریب چی دوران [108]
    تصاویر آنلاین کربلا [102]
    پایگاه آیت الله جوادی آملی [163]
    سایت چهارد معصوم [179]
    سایت تخصصی قرآن کریم [202]
    موعود [176]
    همایش دکترین مهدویت [62]
    مرکز جهانی آل البیت [128]
    سایت اطلاع رسانی شاهین دژ [343]
    سایت شهرستان شاهین دژ [95]
    [آرشیو(11)]


    » آرشیو مطالب
    آرشیو روز اول
    آرشیو روز دوم
    آرشیو روز سوم
    آرشیو روز چهارم
    آرشیو روز پنجم
    آرشیو نیمه شعبان
    آرشیو اول ماه رمضان
    آرشیو پانزدهم ماه رمضان
    آرشیو عید فطر
    24 مهر ماه
    11/9/1386
    پاییز 1386

    » لوگوی وبلاگ


    » لینک دوستان
    طالب یار
    کوثر
    هجوم خاموش...

    » لوگوی لینک دوستان


















    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » موسیقی وبلاگ

    » طراح قالب
    »» سرور همه شما...

    وقتی بچه‌ها می‌خواستند صحبتشان را شروع کنند، همیشه می‌گفتند: «من خدمتگزار کوچکی بیش نیستم.» فرمانده جدید که آدم شوخ‌طبعی بود، با دیدن این وضعیت، هنگامیکه برای اولین بار می‌خواست با بچه‌ها صحبت کند، دکمه بالای پیراهنش را بست و گفت: «سرور همه شما ...» بعضی‌ها از خودپسندی و غرور او ناراحت شدند و ابروهایشان درهم گره خورد ... اما او بعد از مکثی کوتاه ادامه داد: «و ما، آقا امام زمان (عج) که امیدوارم از همه ما راضی باشد ... » این بار همه خندیدند و آمین گفتند.

    1شهریور


    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علیرضا صادقی ( سه شنبه 86/7/24 :: ساعت 7:8 عصر )

    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    شفاعتنامه
    [عناوین آرشیوشده]